بهاربهار، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

ninie jigmali man

بدون عنوان

تا صورت بهار تو در آسمانم است ابر بهار می شوم و می وزم به تو هر شب بهانه ام در انتظار صدای تو صبرم تمام شد راهی می شوم به سوی تو گلبرگ وجودم ! این را بلند گفته ام در دلم به تو ...
26 فروردين 1392

روزی که بهارم چشمای قشنگشو به دنیا گشود

اولین عکس بهار 31خرداد تاریخ آخرین چکاپم وروزی که قراره دکتر مقاره عابد بهم بگه می تونم زایمان طبیعی داشته باشم یا اینکه تاریخ سزارین رو مشخص کنه.بعدازظهربا دایی امیر و زندایی رفتیم مطب (از صبح یه دلشوره عجیبی اومده بود سراغم از استرس وسردردخیلی کم ناهارخوردم واماده شدم تااینکه دایی اومد دنبالم) خانوم امینی منو نفراول صدازد رفتم توی اتاق واسه وزن کردن و شنیدن صدای قلب تو/وای نازنینم واسه اخرین بار میخواستم صدای قلبت از وجود خودم بشنوم اما هرچقدر او دستگاه رو روی شکمم کشید هیچ صدایی نیومد داشتم از ترس قالب تهی می کردم از هیجان زیادصدای قلب خودما میشنیدم اماصدای قلب توبه گوشم نمیرسید.خانوم امینی(مامای دکتر مفاره عابد) سریع رفت پیش...
23 فروردين 1392

تولد بابا رحیم بهترین بابایی دنیا

عزیزم در پناه مهربانی ات جوانه زدم و با نسیم صداقتت به بار   نشستم  و معنا و مفهوم زندگی را در با تو بودن یافتم ، بهترین بهانه   زندگیم ،  یک دنیا عشق و محبت خالصانه مرا به مناسبت روز تولدت پذیراباش . . .       ...
23 فروردين 1392

لحظه دیدارنزدیک است...

ماه نهم بارداری....... یعنی چشم به هم بزارم تو کنارمی..... من و صد البته   بابات شاید بیشتر از من  منتظر دیدن روی ماهت هستیم..... این ماه آخر رو   حسابی تپلی شو مامان میدونی که دیگه هر شب دارم خواب یبینم که به لحظه   زایمان نزدیک شدم و از دردی که میکشم لذت میبرم، برای اینکه تو میخوای   بیای توی بغلم...   ...
21 فروردين 1392

هشت ماهگی

فرشته کوچولوی توی دلم! مامان خیلی دلش می خواست که زود زود بیاد و برات از اینهمه احساسهای قشنگ و   متفاوتی که هرروزبه خاطر حضور تو داره تجربه شون می کنه بنویسه ولی امان از   اینهمه کارماههای آخر بارداری توان حرکتی آدم خیلی کم میشه و حالا توی این شرایط   حجم کار مامان این روزهاخیلی زیاد شده بود اونقدر که خاله مریم زنگ زدکلی منو به   خاطر بی توجهی به شرایطم دعواکردگل قشنگم این روزها حرکاتت خیلی زیادترشده   وبیشتر در سمت راست بدنم احساسشون می کنم کم کم داره بوی حضور یه نی نی توی   خونه میاد ومن و بابایی رو سرمست می کنه حسابی منتظرتیم عزیز دلم.   ...
7 فروردين 1392

بهار

    بهار از راه می ‌رسد     و تو     درخت هم نباشی اگر     شکوفه خواهی داد     باور نمی‌کنی؟     به انگشتانت نگاه کن! ...
7 فروردين 1392

خدای عزيزم ، تو همه چيز من هستی

خدایا دستای خالیم روتا استانه درگاهت بالا می یارم...   دستام روبگیر .....     ودستای کوچیکی روبذار تودستم که درحسرت     ش میسوزم.... فرشته آسمونی مامان !     آغوشم خالی از گرمای وجود توست...   عزیزترینم!      ای کاش میومدی روزمین پیشم       تا واسه همیشه توقلبم بمونی ...     فرشته مامان...... دوستت دارم     دلم خیلی برای بودنت تنگ شده..       بهترینم     برای مامان دعاکن    ...
7 فروردين 1392

ای دلیل شادمانی ام

من هیچ نمی خواهم ...   تنها صدایت را می خواهم    تا موسیقی سکوت لحظه هایم   باشد نگاهت را می خواهم    تا روشنی چشم های خسته ام باشد    وجودت را می خواهم تا   گرمای قندیل آغوشم باشد   خیالت را می خواهم تا   خاطره لحظه های فراموشم باشد    دست هایت را می خواهم    تا نوازشگر بی کسی اشک هایم باشد    و تنها خنده هایت را می خواهم   تا مرهم کهنه زخم های زندگی ام باشد    آری تنها تو را می خواهم ...   &n...
7 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ninie jigmali man می باشد